زندگی همین نفس کشیدنهای عادیست
که اغلب در هیاهوی روزمرگی ساده انگاشته میشود
زندگی تلاشهای کوچک و مداوم است
که گاهی با دویِ سرعتی به اشتباه گرفته میشود
زندگی دیدن زیبایی پنهانی یک صاعقه است
که پس از بارش و طوفان و دلآشوبِ هوا، چو کمانی رنگین میشود
زندگی آهِ عمیقِ پسِ یک فاجعه است
گرچه پُراسترس و پر غم و پر حادثه است
گاهی اما به نگاهی، به کلامی دگرگون میشود
زندگی دیروز و فردا و حسرت و سودا نیست
زندگی لحظهی رقصیدن یک برگِ درخت، از سرِ شاخه به موسیقی باد به هوای پَرِ یک چلچله است
زندگی عطر خوشِ تازگیِ بعد حمام
یا که آرامش و آغوشِ پس از فاصله است
زندگی آن خوشیِ سادهیِ همیشِگی است
به همان سادگیِ، جرعهیِ یک آب خُنَک
سر کشیدن وسطِ مُرِّ تموز،
به همان سادگی است
زندگی بافتن فلسفه و سفسطه و عرفان نیست
زندگی شعر سرودن برای باران نیست
زندگی فکرِ عمیق و منطق و بُرهان نیست
زندگی گردش و تکرار همه دوران نیست
زندگی نو شدنِ لحظه پس از ثانیه است
زندگی آنِ عروجِ نفس و نافعه است
گرچه سهراب بگفته است که در حوضچهی اکنون،
شنایی بکنیم
زندگی اوج و فرود و پَرش از سکوی اکنون،
به حالی دِگَر است
زندگی بودن و بودن، نه شدن، بَل، طَیَرانی دگر است